معرفی روشهای تربیتی کودک –
روش گينات (Ginott)
تشويق كردن: تشويق اگر به طور درست اعمال شود روش مؤثري در تربيت كودكان به شمار ميرود. لذا والدين و مربيان بايد روشهاي مناسب كاربرد تشويق را بياموزند تشويق كه عبارت از تأييد و يا ستايش رفتار خاص كودك و نوجوان ميباشد در صورتي جنبه تربيتي و آموزشي دارد كه به خاطر رفتار خاصي ارائه شود و بيش از حد تكرار نگردد. زيرا اگر تشويق بيش از حد و بطور نامناسب و به دفعات متعدد تكرار شود اثر تربيتي خود را از دست ميدهد و براي كودك و نوجوان موضوعي عادي قلمداد ميشود روش تشويق از قانوني كلي پيروي مينمايد. بدين معني كه همواره بايد رفتار مناسب كودك و نوجوان مورد تشويق قرار گيرد. نه خصيصه شخصيتي او.
با توجه به اين اصل كلي ميتوان گفت «آفرين كه تو در كار خانه به مادرت كمك كردي» و نبايد جملة «آفرين كه تو كودك خوبي هستي» به كار رود اين نوع رفتار، كودك و نوجوان را با نحوة كارش آشنا ميسازد و به او امكان ميدهد تا براي بهبود آن تلاش بيشتري به عمل آورد. در حالي كه اگر به جنبههاي شخصيتي و اخلاقي در تشويق كودكان و نوجوانان توجه شود. موضوع حالتي خيالي و مبهم به خود ميگيرد كه از نظر كودك و نوجوان نامأنوس و غيرملموس است.
در جريان تشويق دو مرحله وجود دارد اول آنكه كاربرد نوع كلمات ميتواند در تشويق كودك و نوجوان اثرات متفاوتي در جاي گذارد. در اين حالت انتخاب نوع كلمات و تآكيد بر موارد خاص جملهاي كه تشويق بدان وسيله انجام ميگيرد. بايد تناسب رفتار كودك و نوجوان دربارة او اعمال شود در مرحله دوم برداشت و تعبيري كه كودك و نوجوان از تشويق دربارة خود به عمل ميآورد، از اهميت خاصي برخوردار است.
مسلم آنكه كلمات كوبنده بايد حاكي از واقعي بودن فعاليت و توجه و محبت به كودك و نوجوان باشد و به هيچ عنوان از تشويق به عنوان وسيلهاي براي رشوه دادن به كودك و نوجوان استفاده نشود.[1]
وعده پاداش: گاهي والدين به كودك و نوجوان خود وعده ميدهند كه اگر كاري را مطابق ميل آنها انجام دهد به دريافت پاداش موفق خواهد شد اين روش مورد قبول گينات (Ginott) نميباشد، بدين معني كه پاداش نبايد به كودك و نوجوان به طور مشروط داده شود زيرا در اين صورت اولاً مربيان در توانايي كودك و نوجوان شك و ترديد به خود راه ميدهند ثانياً كودك و نوجوان را مشروط به بار ميآورند به طوري كه براي انجام هر كاري انتظار پاداش را دارد.
پاداش بايد اولاً بدون هيچگونه وعده قبلي به كودك و نوجوان داده شود و آن جنبهاي از رفتار كه موجب اخذ پاداش شده بايد كاملاً معين و مشخص گردد.[2]
لذا كودك يا نوجوان كه با روش گينات تربيت شود معمولاً فردي اجتماعي است احساساتش را بخوبي بيان ميكند. اعتماد به نفس دارد به گروه و كارهاي گروهي علاقمند است و قبول مسئوليت ميكند.[3]
روش گوردن (Gordon)
به نظر گوردن به كمك عشق و محبت بين اعضاي خانواده كه باعث افزايش درك و تفاهم ميشود ميتوان تا حدود زيادي فاصلة نسلها را از بين برد. طغيان و شورش نوجوانان صرفاً بر عليه والدين يا مربيان نيست بلكه بر عليه نظامهاي آموزشي غيرقابل قبول و عدم تفاهمي است كه بين آنها و بزرگسالان موجود ميباشد.[4]
كودكان و نوجواناني كه با روش گوردن تربيت ميشوند افرادي آزادمنش و علاقمند به بحثهاي گروهي و مسائل اجتماعي خواهند بود اين گروه افرادي متكي به خود ميباشند و سعي دارند بوسيله عوامل دروني خود را كنترل كنند.[5]
روش درايكورز (Dreikurs)
1)كاربرد تشويق: استفاده از تشويق يكي از روشهاي مهم و لازم در تعليم و تربيت بشمار ميرود. كاربرد و استفاده از تشويق به مهارت و تجربة خاصي در اين زمينه نياز دارد. نحوة كاربرد تشويق ميتواند تعيينكنندة نتيجه كار باشد. در كاربرد تشويق بدون اينكه بر نقاط ضعف فرد تأكيد شود با قبولش بعنوان موجودي ارزنده به توسعة تواناييها و مهارتهايش كمك ميشود.
در اجراء و كاربرد تشويق توجه به نكات زير ضرورت نام دارد:
الف) ارزش و نتيجة انجام و اجراي كار به خود كودك و نوجوان داده شود. مثلاً اگر والدين به كودك و نوجوان كمك كردهاند تا مكعب مستطيل بسازد. پس از پايان كار به كودك و نوجوان بايد گفت: «اين كاري است كه تو كردهاي.»
ب) به توانايي كودك و نوجوان براي اجرا و انجام كار و پيشرفت بايد اعتماد كرد. مثلاً بايد به كودك و نوجوان گفت كه «تو ميتواني امسال موفق شوي» و يا «تو ميتواني از عهدة انجام اين كار برآئي»
ج)تشويق بايد محترمانه انجام پذيرد. در ارائه تشويق بايد از كلمات و الفاظي استفاده شود كه از احترام و نيز توجه عميق به كودك و نوجوان حاكي باشد.
د)رفتاري كه كودك و نوجوان به خاطر آن مورد تشويق قرار گرفته بايد در گروه مورد بحث و بررسي قرار گيرد و ضمن تأييد رفتار چنانچه راه ديگري نيز احتمالاً براي انجام آن كار وجود دارد به فرد ارائه گردد.
تشويق بايد مستقيماً بر كار و فعاليت كودك و نوجوان ارائه شود و با اخلاق و شخصيت كودك و نوجوان ارتباطي نداشته باشد. مثلاًبه جاي گفتن جمله «آفرين، تو پسر خوبي هستي» بهتر است گفته شود «آفرين كه تكاليف خود را تميز و مرتب انجام دادهاي» يا اينكه گفته شود «آفرين، خيلي خوش سليقه لباس پوشيدهاي»
2)تأكيد بر خود كار نه نتيجة آن: والدين و مربيان نبايد متوقع باشند كه پايان و نتيجه كار كودك و نوجوان حتماً ايدهآل و مورد توجه باشد. مهم آن است كه كودك يا نوجوان جرأت و شهامت آغاز كار را داشته باشد و بتواند انجامش را پيگيري كند. لذا كودكان و نوجوانان براي پيشرفت و ادامه فعاليت به تشويق و دلگرمي نيازمند هستند.
3)خودداري از پاداش دادن: اگرچه در زندگي روزمره تشويق و پاداش غالباً به يك معني به كار ميروند ولي بين آنها تفاوت وجود دارد. اين تفاوت را ميتوان در زمان و هدف براي هر يك جستجو كرد. پاداش زماني داده ميشود كه فردي كاري را در گذشته بنحو احسن انجام داده باشد. در حاليكه تشويق براي تقويت فعاليتهاي آينده و دلگرم كردن فرد به ادامة كار به او داده ميشود. پاداش كودك و نوجوان را بدعادت ميكند و او را متوقع به بار ميآورد در حاليكه تشويق سازنده است.[6]
خلاصه اينكه كودك و نوجوان به محبت و پذيرش و تأييد والدين و مربيان نياز دارد وارضاي اين نياز كه در تكوين شخصيت او مؤثر ميباشد به توانايي كودك و نوجوان براي انجام كار بايد اطمينان و اعتماد داشت، و به پرورش اعتماد بنفس كودك و نوجوان اقدام كرد و نيز كودك و نوجوان بايد به خاطر كارهاي مناسبي كه انجام ميدهد مورد توجه و تشويق قرار گيرد. چون تشويق در فرمگيري رفتار جديد كودك و نوجوان بسيارمؤثر است هميشه ميتوان رفتار مثبتي را در كودك و نوجوان جستجو و پيدا كرد و از آن به عنوان عامل مشوق و تقويتكنندة رفتارهاي موردنظر استفاده نمود.
از آنجائيكه در روش درايكورز كه به روش عواقب منطقي مشهور است كودكان و نوجواناني كه تربيت ميشوند داراي خصوصياتي نظير احترام به قوانين، قبول مسئوليت، خود رهبري و كنترل رفتار، وعلاقهمند به گروه و اجتماع ميباشند. اما از طرفي ديگر بايد گفت كه بهرحال انتقاداتي هم بر اين روش حاكم ميباشد و خالي از اشكال نيست.[7]
روش بكر (Becker)
تشويق رفتارهاي مناسب: براي ادامة رفتارهاي مناسب بايد به تشويق آنها اقدام گردد براي بهبود و توسعه رفتار مناسب همچنين توجه به قوانين زير ضرورت نام دارد:
قانون اول: پاسخها و رفتارهاي مناسب كودك و نوجوان بايد با تقويتكنندهها توأم گردند تا ادامه يابند. به عبارت ديگرف تقويتكنندهها افزايش و تكرار رفتار مناسب را باعث ميشوند.
تقويتكننده را ميتوان به دو نوع تقسيم كرد كه عبارتند از:
1)تقويتكنندههاي اوليه: اين تقويتكنندهها بدون آنكه با تقويتكنندة ديگري همراه شوند موجب تقويت رفتار ميگردند. مثلاً براي تقويت رفتار حيواني كه كار مناسبي انجام داده ميتوان به او غذا داد. اين تقويتكنندهها زماني موجب تقويت رفتار ميگردند كه ارگانيسم بدان نيازمند باشد.
2)تقويتكنندههاي ثانوي: اين نوع تقويتكنندهها كه آموخته ميشوند و بمرور زمان در رديف تقويتكننده قرار ميگيرند. مثلاً كلماتي نظير «آفرين» يا «خوب» تا وقتي با تقويتكنندة ديگري همراه نباشند وآموخته نشوند در تقويت رفتار تأثير نخواهند داشت.[8]
كلمات تقويتكننده زماني موثرند كه بلافاصله بعد از انجام عمل موردنظر به كودك و نوجوان ارائه شوند. گفتن اينكه «احسن، فلان كار را ديروز خوب انجام دادي» نميتواند تقويتكنندة مناسبي بشمار آيد به نظر بكر رفتار مناسب كودك و نوجوان بايد بلافاصله تقويت شود. مثلاً اگر كه كودك يا نوجواني تكاليف مدرسهاش را بخوبي انجام داده بلافاصله بايد اجازة بازي با دوستان به او داده شود. به عبارت ديگر، از كودك يا نوجوان خواسته ميشود آنچه را بزرگسالان مناسب تشخيص ميدهند به انجام برساند و سپس بدنبال خواستههاي خودش برود.
زمان و لحظه تقويت نيز در تغيير رفتار تأثير بسزايي دارد. در اين مورد والدين بايد سه اصل را رعايت كنندكه بشرح زيرند:
1)در آموزش رفتار يا فعاليت جديد به كودك و نوجوان بايد بلافاصله رفتار مناسب تقويت شود. يعني بمحض ارائه پاسخ مناسب و مطلوب از سوي كودك و نوجوان بايد به تقويت آن اقدام شود.
2)در مراحل اوليه يادگيري رفتار با فعاليت جديد هر نوع پاسخ مطلوب بايد تقويت شود. ولي بمرور زمان بايد فقط رفتارها و فعاليتهايي كه كاملاً صحيح انجام ميگيرند، تقويت گردند. بدين طريق يادگيري گام به گام انجام خواهد گرفت.
3)پيشرفت كودك و نوجوان در انجام كار بايد تقويت گردد، والدين نبايد متوقع باشند كه كودك و نوجوان از همان آغاز، كار خود را بطور كامل و صحيح انجام دهد، يادگيري احتياج به زمان دارد و به مروز زمان كامل ميشود.
عدهاي از كودكان و نوجوانان به تقويتكنندههاي معمولي پاسخ مناسب نميدهند در مورد اين گروه از كودكان و نوجوانان بايد تقويتكنندههاي قويتري به كار رود. اينگونه كودكان و نوجوانان معمولاً نسبت به انجام تكاليف و كارهاي خانه بي توجهاند.
چنين بي توجهي زائيدة بي اعتنايي و يا كم توجهي والدين به كودكان و نوجوانان ميباشد در اينگونه موارد بايد از تقويتكنندههاي قويتري استفاده شود تا در رفتار كودكان و نوجوانان تغييراتي بوجود آيد. مثلاً ميتوان از برنامه هفتگي استفاده كرد و در قبال انجام وظايف به كودك و نوجوان امتياز داد. در آخر هفته نيز طبق قرارداد قبلي و با توجه به جمع امتيازات پاداش مناسبي به كودك داده شود با مقايسة امتيازات كسب شده طي هفتههاي مختلف ميتوان به پيشرفت نسبي كودك و نوجوان نيز پي برد. اين روش بسيار ساده و در عين حال اثرات مثبتي را در تربيت كودك و نوجوان حائز است.
البته بايد مواردي را در نظر بگيريم كه عبارتند از:
1)بيشتر بايد به روش كار و رفتار كودك و نوجوان توجه شود براي سهولت كار ميتوان ارائه تقويتكنندهها را در جدولي با علامت (×) مشخص كرد.
2)بزودي بايد علامتهاي (×)احراز شده را به پاداش تبديل كرد. تا كودك و نوجوان نتيجه را ببيند، عدهاي معتقدند كه استفاده از اين روش نوعي رشوه دادن به كودك و نوجوان است در حاليكه به نظر بكر رشوه دادن عبارت از پرداخت پول يا هر چيز ديگر براي انجام كار غيرقانوني است. چون پاداشي براي انجام رفتار مناسب به كودك و نوجوان داده ميشود لذا رشوه دادن در كار نيست.[9]
بكر در روش خود از مكتب رفتارگرايي براي تربيت كودك و نوجوان استفاده مينمايد به نظر او سه روش براي تغيير رفتار انسان و ياهر موجود زندهاي وجود دارد كه عبارتند از:
كنترل محيط، كاربرد دارو، و تغيير در عواقب رفتار، در استفاده از تقويتكنندهها بايد اولاً تواتر وقوع رفتار مشخص شود. ثانياً معين گردد رفتار تحت چه شرايطي انجام مي گيرد پس از تعيين اين دو عامل تقويتكنندهها و يا تنبيهكنندههاي مناسبي كه ميتوانند پاسخها را تغيير دهند بايد مورد استفاده قرار گيرند.
استفاده مناسب از تقويتكنندهها و يا تنبيهكنندهها نوعي هنر است و قسمت مهمي از روش بكر را تشكيل ميدهد در دادن تقويتكنندهها و تنبيه كنندهها بايد به احساسات و عواطف كودكان و نوجوانان توجه شود به عقيدة بكر با كودكان و نوجوانان بايد استدلال كرد زيرا استدلال قدرت خلاقيت را در كودكان و نوجوانان ميپروراند. و مطالب جديدي را به كودكان و نوجوانان ميآموزد. همچنين اگر از تنبيه بطور درست و در زمان مناسب استفاده شود در تغيير رفتار نامطلوب مؤثر واقع خواهد شد، بر اثر وجود تفاوتهاي فردي مقايسه كودكان و نوجوان با يكديگر كار صحيح و مناسبي نيست و با هر كودك و نوجواني بايد با توجه به خصوصيات فرديش رفتار شود البته به روش بكر از طرف پيروان مكتب اصالت انسان انتقاداتي وارد شده است به نظر اين گروه در تمام حالات تحميل عقايد والدين به كودكان و نوجوانان بچشم ميخورد حتي در جريان استدلال نيز پيروزي با والدين است. اين روش همچنين قدرت تصميمگيري را از كودك و نوجوان سلب مينمايد. زيرا والدين براي كودك و نوجوان تصميم ميگيرند. اشكال ديگر آن است كه معلوم نيست با از بين رفتن تقويت:نندهها و يا تنبيهكنندهها باز هم رفتار مناسب كودك و نوجوان ادامه يابد. در اين زمينه بكر معتقد است كه اگر دادن پاداش بطور مناسب انجام پذيرد. كودك و نوجوان خواهد توانست در غياب پاداش نيز رفتار مناسبي را ادامه دهد.[10]
خودتنظيمي (Self-regulation)
نكته ديگري كه مورد تأكيد نظريه يادگيري اجتماعي است اهميت فرايندهاي خودتنظيمي است هر رفتار خاص كه پيامد بيروني به دنبال دارد يك واكنش خودسنجي را نيز موجب ميشود. بنابراين تقويت ميتواند بروني يا دروني (خودسنجي) باشد، گاهي دو منبع تقويت بر يكديگر منطبق ميشوند و گاهي نقيض يكديگرند.
تقويت بيروني وقتي بيشترين اثر را خواهد داشت كه با تقويت دروني همساز باشد. يعني در مواردي كه جامعه همان اعمالي را تأييد ميكند كه خود شخص نيز براي آنها ارزش زياد قائل است لذا وقتي تقويت بروني وجود نداشته باشد ادامة فعاليت شخص در گروه اعتقاد وي و معيارهاي شخصي خودش خواهد بود.[11]
در ديدگاه رفتارگرايان نيز داريم كه اگر رفتار شرطي تقويت نشود (به اين معنا كه محرك غيرشرطي طي چندين بار حذف شود) پاسخ شرطي به تدريج ضعيفتر ميشود.[12]
لذا بنظر ميرسد رفتاري را كه در كودك و نوجوان در حال تغيير دادن هستيم و براي تثبيت آن رفتار سالم جديد، بايستي تقويت مثبت ادامه داشته باشد البته با هنرمندي خاص خودش تا زمانيكه رفار جديد كاملاً تثبيت گردد. لذا در شرطي شدن آمدن تقويت كننده بدنبال پاسخ بر احتمال وقوع پاسخ ميافزايد. معمولاً تقويت كننده چيزي است كه ميتواند يك سائق و نياز اساسي را كامروا سازد، (مثل غذا براي سائق گرسنگي يا آب براي سائق تشنگي)[13]
نظريه بندورا
در نظريه بندورا، تقويت و تنبيه نقش انگيزشي دارند و عملكرد فرد را تحت تأثير قرار ميدهند ولي بر يادگيري تأثير ندارند. يعني يادگيري بدون نياز به تقويت، صرفاً از راه مشاهده رفتار ديگران، رفتار مورد مشاهده را ميآموزد.
به سخن ديگر مشاهده كننده به هر حال رفتار يك سرمشق را تقليد ميكند. حتي اگر سرمشق هنگامي كه مورد مشاهده قرار دارد هيچگونه تقويت يا پاداش دريافت نكند (Woolf folk – 1987 ص 183) آزمايشات نشان ميدهد كه كودكان در هر دو گروهي كه (اعم از تقويت شده بودند يا تنبيه) رفتار الگو و سرمشق را مورد توجه قرار داده بودند. ميزان يادگيري آنان از آن رفتار يكسان بود، اما اختلاف آنها مربوط به اختلاف در عملكرد آنها بود. يعني نتايج مثبت و منفي رفتار سرمشق بر احتمال انجام رفتار (عملكرد) از سوي تقليدكنندگان تأثير داشت. اما اين نتايج بر يادگيري رفتار يا كسب رفتار از راه تقليد بي تأثير بود.[14]
نظريه يادگيري اجتماعي بين يادگيري و عملكرد تفاوت قايل ميشود و تقويت در اين نظريه نقش انگيزشي دارد. يعني تقويت لازمه ايجاد يادگيري نيست. اما در تبديل يادگيري به عملكرد مؤثر است ما ممكن است مهارت يا رفتار تازهاي را از راه مشاهده ياد بگيريم اما تا مطمئن نباشيم كه از بابت تبديل آن يادگيري بر عملكرد تقويت يا پاداش دريافت ميكنيم آن يادگيري را به عمل درنخواهيم آورد.[15]
نكته ديگري كه بايد به آن توجه داشت اين است كه بر طبق نظريه يادگيري مشاهدهاي كه در اين فصل مورد بحث ما است. مشاهدة تجارب ديگران نيز ميتواند در ما واكنشهاي هيجاني ايجاد كند بعنوان مثال دانشآموزان يك كلاس كه شاهد رفتار محبتآميز و دوستانه يكي از معلمان با كلاس ديگري بودهاند، با اشتياق از ورود اين معلم به كلاس خود استقبال ميكنند.[16]
نظريه يادگيري اجتماعي كه مبتني بر يادگيري از راه مشاهده است يك نظريه التقاطي رفتاري، شناختي است. كه در آن هم بر تقويت و نتبيه مورد توجه نظريهپردازان رفتارگرا تأكيد شده است و هم بر فرآيندهاي ذهني و شناختي، البته در اين نظريه تأثير تقويت و تنبيه نه بر يادگيري، بلكه بر عملكرد است زيرا در اين نظريه چنين فرض شده است كه يادگيرنده صرفاً از راه مشاهدة رفتار و اعمال ديگران آن رفتار و اعملا را ياد ميگيرد و تقويت و تنبيه در آشكار شدن با واپس زدن رفتار از سوي يادگيرنده مؤثر است.[17]
روش تقويت مثبت همان روش پاداش است، با اين حال كه بين پاداش و تقويت مثبت اندك تفاوتي وجود دارد كه متخصصان تغيير رفتار را بر آن داشته است تا به جاي اصطلاح معمول و متداول پاداش، از اصطلاح دقيقتر تقويت مثبت استفاده كنند. آن تفاوت به اين شرح است:
در پاداش دادن رفتار مطلوب افراد، هدف ما به طور عمده جنبه قدرداني و سپاسگزاري از اعمال گذشته آنها را دارد، اگرچه پاداش دادن فرد براي انجام يك رفتار معمولاً به تكرار آن رفتار منجر ميشود، هدف ما از پاداش ضرورتاً تكرار آن رفتار است، يعني اگر پس از تقويت يك رفتار احتمال وقوع آن رفتار در شرايط همسان آتيه افزايش نيابد. گفته ميشود كه تقويت صورت نگرفته است.
تقويت مثبت فرآيندي است كه در آن ارائه تقويتكننده مثبت بعد از رفتار منجر به نيرومندشدن آن رفتار ميشود.تقويتكنندههاي مثبت مهمترين عامل افزايش و ادامه رفتارهاي ما در زندگي روزانه هستند.
استفادة مؤثر از روش تقويت مثبت مستلزم در نظر گرفتن چندين اصل است اين اصول به شرح زير هستند:
اصل 1: انتخاب تقويتكنندههاي مناسب
تقويتكنندههاي مختلف بر افراد مختلف تأثير متفاوت دارند، همچنين تأثير يك تقويتكننده واحد بر يك فرد معيني در شرايط مختلف متفاوت است انواع تقويتكنندهها را به شرح زير ميتوان دستهبندي كرد:
الف) تقويت كنندههاي نخستين: اين نوع تقويتكنندهها ذاتاً اثر تقويتي دارند و از ويژگيهاي آنها اين است كه نيازهاي فيزيولوژيكي را ارضا ميكنند مانند آب، غذا، خواب و از اين قبيل.
ب)تقويتكنندههاي شرطي: اين تقويتكنندهها در اثر مجاورت با تقويتكنندههاي نخستين خاصيت تقويتكنندگي پيدا كردهاند. جايزه، نمره، مدرك، مقام، پول و نظاير اينها تقويتكنندههاي شرطي هستند.
ب)تقويت كنندههاي پتهاي: پته نوع ديگري از تقويتكننده شرطي است پته يك تكه كاغذ (ستاره يا ژتون) با يك مهر فلزي يا پلاستيكي است كه پس از رفتار مطلوب فرد به عنوان تقويتكننده به او داده ميشود.
ت)تقويتكنندههاي اجتماعي: لبخند زدن، توجه كردن، تمجيد كردن و نوازش كردن از جمله تقويتكنندههاي اجتماعي هستند. اين تقويتكنندهها اثر تقويتي نيرومندي دارند: بسياري از صاحبنظران اين تقويتكنندهها را در رديف تقويتكنندههاي شرطي قرار ميدهند و معتقدند كه اثر تقويتي تقويتكنندههاي اجتماعي ناشي از همراه شدن آنها با تقويتكنندههاي نخستين است. اما روانشناسان ديگري وجود دارند كه اثر تقويتي تقويتكنندههاي اجتماعي را ذاتي و مستقل از اصل شرطي شدن ميدانند و معتقدند كه آنها به خودي خود خاصيت تقويتكنندگي دارند.
ث)تقويتكنندههاي فعاليتي: از فعاليتهايي كه كودكان دوست دارند انجام دهند ميتوان به عنوان تقويتكننده براي فعاليتهايي كه كمتر به آنها ميپردازند استفاده كرد. مثلاً معلم ميتواند به دانشآموزان بگويد هر كس مسائل درس رياضياش را انجام دهد اجازه خواهد داشت به زمين بازي برود و به بازي دلخواهش بپردازد.
اصل 2: فوريت تقويت
فوريت تقويت يعني اينكه مربي بايد رفتار مطلوب فرد (كودك يا نوجوان يا دانشآموزان) را بلافاصله و بدون وقفه تقويت كند. يكي از اصول مهم تقويت اين است كه در آغاز يادگيري همواره رفتار موردنظر بايد بدون وقفه تقويت شوند.[18]
روشهاي ايجاد رفتارهاي مطلوب تازه
ما در اينجا روشهاي عمده زير را معرفي ميكنيم: سرمشقگيري، شكلدهي رفتار و زنجيره كردن رفتار.
سرمشق گيري
در اينجا متذكر ميشويم كه يادگيري از راه مشاهده يا سرمشقگيري نيز يكي از روشهاي بسيار مؤثر آموزشي است كه مربيان و معلمان ميتوانند از آن براي آموزش رفتارهاي مطلوب تحصيلي و اجتماعي در سنين مختلف استفاده نمايند. بسياري از اعمال و رفتار كودكان از طريق تقليد از رفتار و اعمال بزرگسالان چون والدين، برادران و خواهران بزرگ و مربيان و معلمان آموخته ميشوند نيز تأثير اخلاق و رفتار كودكان ونوجوانان بر يكديگر بر همگان آشكار است. در ضمن از روش تقليد براي تسهيل سازگاري، شرايط تازه و كمك به از ميان رفتن رفتارهاي عاطفي ناخواسته نيز ميتوان استفاده كرد. يكي از روانشناسان بنام جونس (Jones) در يكي از پژوهشهاي خود (1924) براي برطرف كردن ترس كودكان از اين روش استفاده كرد.
در انتخاب سرمشق براي يادگيري از راه مشاهده، دو نكته مهم را بايد در نظر گرفت. نخست اينكه بين فرد سرمشق و فرد سرمشق گيرنده بايد نوعي سنخيت يا شباهت وجود داشته باشد اين شباهت ميتواند جنبههاي مختلف سني، سال تحصيلي، علاقه، وضع ظاهري، تجربه و از اين قبيل را شامل شود.
دوم اينكه شخصي كه سرمشق واقع مي شود بايد از حيثيت و اعتبار زيادي برخوردار باشد. ما معمولاً رفتار كساني را سرمشق قرار ميدهيم كه از لحاظ موقعيت اجتماعي اشخاص مهمي هستند.[19]
شكلدهي رفتار
در روش شكلدهي رفتار، مربي يا معلم يكي از اجزاء ساده رفتار فرد را برميگزيند و به تدريج بر پيچيدگي آن ميافزايد. تا به رفتارهاي موردنظر برسد، نه تنها رفتارهاي تحصيلي دانشآموزان بلكه بسياري از رفتارهاي ديگر كودكان و بزرگسالان از طريق شكلدهي آموخته ميشوند با توجه به توضيحات فوق در روش شكلدهي، با انتخاب جزء سادهاي از رفتار دانشآموز و تقويت آن، اندك اندك آن رفتار ساده را پيچيدهتر ميكنيم و با طي چندين مرحله متوالي، آن رفتار ساده را به رفتار نهايي موردنظر تغيير ميدهيم، بهمين دليل، آموزش با روش شكل دادن را روش تقويت تقريبهاي متوالي نيز مينامند.[20]
زنجيره كردن رفتار
روش زنجيره كردن رفتار شبيه به شكل دادن است، در زنجيره كردن رفتار، تعدادي رفتار ساده را بهم متصل ميكنند و از مجموعه آنها رفتار پيچيدهتري، توليد مينمايند، در شكل دادن تمام تقريبها (اجزاء رفتار) مرحله به مرحله تقويت ميشوند اما در زنجيره كردن تنها آخرين حلقه رفتار تقويت ميشود.[21]
برنامههاي تقويت
برنامه نسبي ثابت: وقتي تقويت كردن پاسخ معيني از فرد به دادن تعداد ثابتي از آن نوع پاسخ وابسته شود، برنامه تقويت را نسبي ثابت نامند، مثلاً زماني كه معلم با دانشآموزان قرار ميگذارد هر يك از آنها كه 10 مسئله از كتاب خود را حل كند معلم آنها را تصحيح خواهد كرد به دانشآموزان نمره خواهد داد، معلم از برنامه تقويتي نسبي ثابت 10 استفاده ميكند.
ويژگي مهم اين برنامه آن است كه در آن سرعت پاسخدهي فرد بسيار زياد است و اما اشكال اين برنامه تقويتي آن است كه اگر بعد از انجام تعداد پاسخهاي تعيين شده از سوي دانشآموز، معلم بلافاصله او را تقويت نكند، از پاسخدهي باز ميايستد.
برنامه نسبي متغير: در اين برنامه از قبل تعيين نمي شود كه دانشآموز بعد از دادن چند پاسخ تقويت خواهد شد، اما به او گفته ميشود كه دير يا زود تقويت دريافت خواهد كرد.
برنامه فاصلهاي ثابت: در اين برنامه فرد پس از گذشت مدت زمان ثابتي از پاسخدهي تقويت ميشود.
برنامه فاصلهاي متغير: در اين برنامه فاصلههاي زماني بين متغير است و شخص از پيش نميداند كه چه وقت تقويت خواهد شد اما مطمئن است كه دير يا زود تقويت ميشود.[22]
25-فنون تربيت كودك (راهنماي والدين، معلمان و مشاوران)، دكتر عبدالله شفيع آبادي، چاپ هفتم، 1372، انتشارات چهر، ص 17 و 18.
26-هما كتاب، ص 32.
27-همان كتاب، ص 34.
28-همان كتاب ص 22.
29-همان 27، ص 52.
30-فنون تربيت كودك (راهنماي والدين، معلمان و مشاوران)، دكتر عبدالله شفيع آبادي، چاپ هفتم 1372، انتشارات چهر، ص 60 و 61.
31-همان كتاب، 66 و 67.
32-فنون تربيت كودك (راهنماي والدين، معلمان و مشاوران)، دكتر عبدالله شفيع آبادي، چاپ هفتم 1372، انتشارات چهر، ص 69.
33-فنون تربيت كودك(راهنماي والدين، معلمان و مشاوران)، دكتر عبدالله شفيع آبادي، چاپ هفتم 1372، انتشارات چهر، ص 70 و 71.
34- فنون تربيت كودك(راهنماي والدين، معلمان و مشاوران)، دكتر عبدالله شفيع آبادي، چاپ هفتم 1372، انتشارات چهر، ص 75 الي 78.
35-زمينه روانشناسي جلد 1، ريتال، اتكينسون، ريچارد اتكينسون، ارنست ر. هيلگارد، چاپ چهارم، پاييز 1369، انتشارات رشد، چاپ آرين، ترجمه: گروه مترجمان، زيرنظر: دكتر محمدتقي براهني، ص 570.
36-همان كتاب، ص 356.
37-همان 37، ص 365.
38-روانشناسي تربيتي ، دكتر علياكبر سيف، چاپ دوم، تابستان 1370، چاپ و انتشارات دانشگاه پيام نور، ص 178 و 179.
39-همان كتاب، ص 181.
40-همان 40، ص 184.
41-روانشناسي تربيتي، دكتر علياكبر سيف، چاپ دوم، تابستان 1370، چاپ و انتشارات دانشگاه پيام نور، ص 188.
42- روانشناسي تربيتي، دكتر علي اكبر سيف، چاپ دوم، تابستان 1370، چاپ و انتشارات دانشگاه پيام نور، ص 340 الي 345.
43- روانشناسي تربيتي، دكتر علي اكبر سيف، چاپ دوم، تابستان 1370، چاپ و انتشارات دانشگاه پيام نور، ص 348.
44- روانشناسي تربيتي، دكتر علي اكبر سيف، چاپ دوم، تابستان 1370، چاپ و انتشارات دانشگاه پيام نور، ص 350.
45-همان كتاب، ص 352.
48- روانشناسي تربيتي، دكتر علي اكبر سيف، چاپ دوم، تابستان 1370، چاپ و انتشارات دانشگاه پيام نور، ص 356 و 357.