مقاله درباره بیماری نوروفیبروماتوز –
نوروفیبروماتوز (به انگلیسی: Neurofibromatosis) یک بیماری ژنتیکی است که اعصاب و پوست را گرفتار میکند. در این بیماری تومورهای خوشخیم غیر سرطانی در مسیر اعصاب رشد میکنند و این رشد موجب برور مشکلاتی در پوست و استخوانها میشود.
بیماریزایی
نوروفیبروماتوز در اثر جهش در ژن تولید کننده نوروفیبرومین ایجاد میشود. هر دو نوع بیماری ارثی و ژنتیکی بوده و ژن منتقل کننده آن غالب با نفوذ صددرصد است یعنی نیمی از فرزندان فرد مبتلا، به این بیماری دچار میشوند. با این وجود در ۵۰-۳۰ درصد موارد این بیماری هیچ سابقهای در خانواده و فامیل بیمار وجود ندارد. در این موارد بیماری به علت جهش در ژن خود فرد بوجود آمده و ربطی به والدین ندارد ولی وقتی این بیماری حتی بصورت جهش ژنی در فردی ایجاد شده میتواند به فرزندان او هم منتقل شود.
علائم بیماری
خصوصیات اصلی نوروفیبروماتوز تیپ یک وجود لکههای شیرقهوهای و کک و مک (نقاط پیگمانته بر روی پوست که در اثر تجمع ملاتونین به وجود می آید) در زیر بغل و اینگوینال و هامارتوم قرنیه و نوروفیبرومهای متعدد پوستی و کاهش سطح آموزشی بیماران میباشد. تغییرات بدخیمی سارکوماتوز در نوروفیبروماتوز حدود ۲ تا ۱۵ % میباشد. بزرگ شدن سریع ضایعه اولیه یا دردناک شدن آن و خونریزی داخل ضایعه مطرح کننده تغییرات بدخیمی است.
تومورهای خوش خیم نوروفیبروماتوز را نوروفیبروم (به انگلیسی: Neurofibroma) مینامند. این تومورها در پوست یا زیر پوست لمس میشوند، بتدریج بزرگ میشوند و به بافتهای حیاتی بدن فشار وارد میکنند. نوروفیبرومها معمولاً در بچگی و بخصوص در نوجوانان و در دوره بلوغ نمایان میشوند. با این وجود معمولاً اولین علائم این بیماری بصورت بروز لکههای پوستی قهوهای رنگ (به فرانسوی: Café au lait spots) است. این لکهها درد یا خارش یا مشکلی برای بیمار ایجاد نمیکنند و در هر جایی از بدن ممکن است دیده شوند. نوروفیبرومها در ۵-۳ درصد موارد احتمال سرطانی شدن دارند. نیمی از بیماران مبتلا به نوروفیبروماتوز اختلالاتی در یادگیری دارند. شدت این بیماری در مبتلایان متفاوت بوده و طیف گستردهای دارد. در بعضی بیماران علائم بیماری بسیار خفیف است و در بعضی دیگر شدید.
البته در ۱۰-۵درصد افراد طبيعى لکههاى کافهاوله وجود دارد ولى در تيپ I بيمارى نوروفیبروماتوز لکه ها به تعداد ۶-۵ عدد وابعاد آن نیزبزرگتر از ۲ سانتىمتر میباشد.
انواع
يكى از لكههاى كم رنگ قهوهاى پوستى (لكه كافى آيوليت) در اين شخص در سمت راست و پايين عكس ديده مىشود. نوروفيبرومها در سراسر قفسه سينه ديده مى شوند.
دو نوع نوروفیبروماتوز وجود دارد:
نوع یک که شایعتر است و از هر ۳ هزار تولد در یکی وجود دارد. به این نوع از نوروفیبروماتوز بیماری فون رکلینگ هاوزن (به انگلیسی: von reklinghausen) هم میگویند. در این بیماران نازکی یا رشد بیش از اندازه استخوانها و اسکولیوز دیده میشود. این بیماری معمولاً خود را تا سن ده سالگی کودک نشان میدهد.
نوع دو که معمولا همراه با تومورهای عصب شنوایی است و شیوع آن از هر ۲۵ هزاز تولد در یکی است. تومورهای عصب شنوایی در این بیماری موجب کری، اختلالات تعادل، زنگ زدن گوش، سردرد و درد و احساس ضعف در صورت میشود. این بیماری در سنین نوجوانی یا انتهای دهه دوم عمر بروز میکند.
هر دو نوع بیماری ارثی و ژنتیکی بوده و ژن منتقل کننده آن غالب است یعنی نیمی از فرزندان فرد مبتلا، به این بیماری دچار میشوند. با این وجود در ۵۰-۳۰ درصد موارد این بیماری هیچ سابقهای در خانواده و فامیل بیمار وجود ندارد. در این موارد بیماری به علت جهش در ژن خود فرد بوجود آمده و ربطی به والدین ندارد ولی وقتی این بیماری حتی بصورت جهش ژنی در فردی ایجاد شده میتواند به فرزندان او هم منتقل شود.
نوروفیبروماتوز تيپ II
در تيپ II یا نوع مرکزی که شیوع آن ۱۰ بار از تيپ I کمتر است، لکههاى کافهاوله وجود ندارد يا کم است، نورینوم آکوستيک دوطرفه وجود دارد، ژن آن بر روی کروموزوم ۲۲ قرار دارد و سلولهاى تومورها ازجنس مننژ و سلولهاى شوآن مىباشد. در نوروفیبروماتوز تيپ II، در ۷۵درصد موارد کدورتهاى زودرس زيرکپسولى عدسى مشاهده میشود.نوروفیبروماتوز نوع دو، عمدتا شنوایی و سیستم عصبی را مبتلا می سازد. در نیمی از افراد مبتلا بیماری در والدین مشاهده نمی شود برخلاف نوع یک تظاهرات پوستی کمتر است ولی عوارض عصبی بیشتر مشاهده میشود احتمال ایجاد کاتاراکت در این افراد وجود دارد . تظاهرات اصلی نوروفیبروماتوز تيپ II وجود توده هاي دو طرفه عصب هشتم يا اگرتومور وجود داشت حتما یکی از این علائم درگیری يك طرفه ی عصب هشتم را همراهی کند نوروفيبروم، مننژيوم، گليوم، شوانوم يا كدورت عدسی شكل پایین كپسول خلفی چشم.
عوارض بیماری
عوارض مهم نوروفیبروماتوز عبارتند از: تشنج در حدود ۴۰ درصد نوع یک، فشار خون بالا، اسکولیوز یا انحراف جانبی ستون مهره، اختلالات تکلم، تومور عصب بینایی و کوری، شروع زودرس یا دیررس بلوغ؛ مشکلاتی که بیماری نوروفیبروماتوز برای استخوانها بوجود میاید عبارتند از اسکولیوز و کیفواسکولیوز که معمولا شدید است و به سرعت پیشرفت میکند، قوس برداشتن و پسودوآرتروز استخوانهای درشت نی و ساعد. رشد بیش از اندازه یک اندام.نوروفیبروم های شبکه ای (پلکسی فرم) با خطر 8 تا 12 درصدی مالیگنانسی همراهی دارد.
تشخیص
این بیماری سندرم ناشی از تومورهای نوروژنیک ناشی از غلاف سلول های عصبی واقع در امتداد اعصاب محیطی و کرانیال می باشد. دربیوپسی نوروفیبروم ها تجمعات بدن کپسول و با حدود مشخص از رشته های عصبی کوچک و سلول های دوکی شکل با هسته های متموج داخل درم مشاهده می شود. نوروفیبروم های پلکسی فرم در امتداد مسیر اعصاب محیطی به وجود می آیند و باعث ایجاد ندول های بزرگ می شوند که غالبا روی آن ها هیپرپیگمانتاسیون و هیپرتریکوز وجود دارد. این تومورها در 20 درصد افراد دچار نوروفیبروماتوز ایجاد می شود و در 2 درصد موارد دچار استحاله بدخیم می گردند (بیش از 40 سالگی نادر است). تشخیص از راه کلینیکی با پزشک است. MRI و CT در تشخیص قابل استفادهاست.
تشخیص از راه آزمایش های ژنتیک (وراثت اتوزومال غالب است) ، البته موتاسیون یا جهش های جدید (خودبخودی) را نمی توان از طریق آزمایش ژنتیک مشخص نمود چرا که قابل پیش بینی نیست.در دوران بارداری تشخیص از طریق آمنیوسنتز amniocentesis یا نمونه برداری از ویلوس کوریونیک chorionic villus امکان پذیر میباشد.
درمان
درمانی قطعیای برای این بیماری وجود ندارد ولی ولی در صورت لزوم (بخصوص به دلایل زیبایی یا فشار بر نواحی حساس) جراحی و برداشتن برخی غدهها در بعضی افراد میتواند موثر باشد اما ضایعات ممکن است عود بکنند.برای بیماران مشاوره ژنتیکی پیشنهاد شده و توصیه میشود برای بررسی بالینی هر 6 ماه یکبار جهت نظارت بر ندول ها و هر شرایطی که با نوروفیبروماتوزیس همراهی دارد مراجعه نماید. در نوروفیبروماتوز نوع دو، با استفاده از تکنولوژی های پیشرفته ی تشخیصی می توان تومورهای کوچک حتی با ابعاد میلیمتری را شناسایی نمود وبه این صورت درمان زود هنگام را آغاز نمود. برداشتن تومورها به طور کامل از طریق جراحی انتخابی بوده و ممکن است موجب از دست دادن شنوایی در بیمار شود.
سایر روش ها در درمان نوروفیبروماتوز شامل برداشتن نسبی تومور وسپس رادیوتراپی است. اگرچنانچه رشد تومورها سریع نباشد بهتر آن است که بیمار را فقط تحت نظر قرار دهیم.